بدتریـــن دَرد ،مُــردَن نیست
دل بَــستن به کسیــه که سهم تو نیست..
بدتریـــن دَرد ،مُــردَن نیست
دل بَــستن به کسیــه که سهم تو نیست..
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﻫﺎ ﻣﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ.. !!!
ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺷﺒﻮﻧﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ!!
ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﻲ!!
ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻱ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﮔﻔﺘﻦ "ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !!".
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﻫﺎ ﻣﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ.. !!!
ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺷﺒﻮﻧﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ!!
ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﻲ!!
ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻱ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﮔﻔﺘﻦ "ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !!".
بدتریـــن دَرد ،مُــردَن نیست
دل بَــستن به کسیــه که سهم تو نیست..
در بزم جهان...
جز دل حسرت کش ما....نیست
آن شمع که میسوزد
و..... پروانه ندارد
دل خانه عشقست.....
خدا را به که گویم
کارایشی از عشق کس این خانه ندارد
تو رفتی ..
ولی بعد از تو باران انتظار
بی صدا ...
وچه بی انتها می بارد
چون چشمان من
عطرهای خوب،
جای خالیشان هم بوی خوب می دهد….
درست مثل جای خالی تـــو…!
دلتنگم !
مثل خیلی از روزهای زندگانی ام .
این روزها هیچ کس شریک غم و دلتنگی آدمها نیست ؛
تنها همدم تنهایی ها و بی کسی هایم ،
یک قلم و چند ورق کاغذ تا نخورده است .
اگر روزی کاغذهایم تمام شوند چه کنم . . . ؟!
بخاطر پابرهنه بودنم،،،
ازمن گذشت!!!
همان کسی که در راهش،،،
کفش هایم پاره شد...
تا کی دل تو چشم به در داشته باشد
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوی نفس توست
از کوچهٔ ما کاش گذر داشته باشد
حالا که رفته ام ...
هر روز پشت پنجره میایستی..
به « شاید دوباره برگردد! » فکر میکنی ...
چه فایده !..
هیچکس حتی به اشتباه..
دو بار به کوچه ی بُن بست نمی رود
چه خوش خیال بودم که همیشه فکر میکردم
در قلب تو محکومم به حبس ابد.
یکباره\"جا\" خوردم
وقتی زندانبان بر سرم فریاد کشید که هِی...تو آزادی
و صدای گامهای غریبه ای که به سلول من می آمد
پرسید :
فرزندم پس آدمت کو
اشک هایم را پـاک کـــردم و گفــــتم
در آغوش حـــوای
دیگریـست.............
هی غریبه...
رو کسی دست گذاشته ای که همه ی دنیای من است...
بی وجدان آنقدر راحت به او نگو عزیزم!!!
هر سکوتـــــــــــــی سرشار از ناگفته ها نیست
بعضی وقت ها سرشار از خجالتِ گفته هاست
وقتى با یک دست
نقاب هایشان را نگه داشته اند
و با دست دیگر
کلاه بر سرم مى گذارند
انتظار زیادیست
که بخواهم نوازشم کنند…!
اگر تنهاست, سایه اش باش.
اگر می خواهد گریه کند شانه اش باش.
اگر خوشحال نیست خنده اش , باش.
اگر به شما احتیاج دارد,
همیشه برایش باش و بمان.....
دیشب که بارون اومد...خواستم سراغت رو بگیرم
اما خوب میدونستم این بار هم که زنگ بزنم
زیر چتر دیگری هستی...
کسی چه میداند...
من امروز چند بار شکستم...
چندبار فرو ریختم...
چندبار دلتنگ شدم...
چندبار گریه کردم...
از دیدن کسی که فقط
پیراهنش شبیه تو
بود....
دلــــــــــــــــــم تنگ است...
وقــــــــــــــــــــــــــــــــــت...
ملاقـــــــــــــــــــاتــــی بده...
"چشـــــــــــــــــــــــمهایت" را
به من بـــــــــــــــــــــــــــــــــدوز...
به نگاه تو می آیـــــــم...
عزیزم میدانی ؟؟؟
درد دل نمیکنم...
زخمی که از عصب
بگذرد...
دیگر درد ندارد...
تعداد صفحات : 2